ماه در آسمان و دل من در سینه گرفت کمی که بگذرد ماه
دوباره همان ماه هرشب میشود نشستم به انتظار التیام و
سودی نداشت به این آگاهم که گرفتگی دل من فقط با حضور
تو رفع میشود بیا و تمام کن این خسوف نبودنت را این شب بی انتها
فقط با روشنی رخ بی همتای تو روز میشود
:: برچسبها:
دلنوشته فراق,
|